نويسنده: محمدعلي آقا ميرزايي




 

علي اسدي :‌ خدايا با ياد تو وارد اين جبهه شدم و به خاطر تو نيز وارد جنگ با كفار گشتم. خدايا هرچند در اين مدت عمر نتوانستم آنطور كه بايد به اسلام و مسلمين خدمت كنم و اميد دارم كه خدا مرا ببخشد و از خداوند متعال مي خواهم كه همين خدمات كوچك را چه در بسيج و چه در اين مدت جبهه انجام داده ام از من قبول كند خدايا شايد و حتماً كه بنده لياقت شهادت را ندارم ولي از خدا مي خواهم مرا هدايت كند و به من لياقت دهد و اگر مرا مورد قبول درگاهش ديد شهيد كند و مرا با شهيدان ايران و شهيدان كربلا محشور كند.

علي اسمعيلي : به راستي درود خدا بر اين بسيجيان كه از جان و مال خويش گذشته و با لباس در راه خدا و براي رضاي خدا با دشمنان اسلام و مسلمين مي جنگند. و بالاخره در همان لباس جان مي دهند و افتخار مي كنند كه مرگشان در راه خدا بوده.

علي اصغر پاشايي : ملت ايران براي صدور انقلاب و مقابله با چنين تجاوزي جنگ تحميلي به پا خواستند، با تشكيل نيروهاي بسيج چنان مقاومتي از خود نشان دادند كه باعث تعجب است و به همين دليل است كه امام مي فرمايد : مي بينم كه ملت الهي شده است خانواده عزيزم، من راه خودم را يافته بودم، بايد در اين راه فدا مي شدم، چندين بار فكر كردم شايد خلوص نيت ندارم كه هنوز زنده ام، ولي اگر اين سعادت نصيبم شد، خواهشمندم بر جنازه من گريه نكنيد تا دشمنان بر عظمت اسلام پي ببرند و بدانند كه شما ناراحت نيستيد از اين كه فرزندتان در راه اسلام فدا شده است.

براي تمام بسيجيان جان بر كف كه خونشان را نثار مي كنند و حماسه مي آفرينند و پاسداران قهرمان كه در جبهه حماسه و ايثارگري مي كنند و در راه دين مقدس اسلام قدم برمي دارند دعا كنيد و به آنها كمك كنيد تا حكومت جمهوري اسلامي و قوانين اسلامي را به رهبري امام خميني در اين كشور بنا كنيم.

علي اكبر بهتويي : بله جوانان همين بسيجي هاي دوازده و سيزده ساله بودند كه ماشين جنگي شرق و غرب را از كار انداختند.

علي اكبر پارسا : پروردگارا اگر اين انقلاب نبود انقلابي كه از اسلام فقاهتي و حوزه ايي برخاسته و اگر لطف تو نبود در كدامين سمت ذلالت (1) گام برمي داشتم. خدايا شكر بي شمار ترا، الهي شكرت مي كنم كه با بسيج و بسيجي آشنايم ساختي، عاشقان شب زنده داران و الفباي عشق را در جمع اين زنده دلان مظلوم به من آموختي، درود و رحمت بي پايانت بر اين خداجويان مخلص، خدايا شكرت مي كنم كه توفيقم دادي كه در جبهه باشم كه اين خود كرم وجودت بود والا ما سياه دلان را لياقت حضور در چنين مكان مقدسي نبود.

علي پاجاني : برادران عزيز وقتي توي تهران بودم خيلي اعصابم خورد شده بود، هم از اين كه يك جا مانده بودم و كار يكنواخت بود و هم از بعضي از چيزهاي ديگر، ولي در اينجا كه هستم اعصابم خيلي راحته وقتي كه اين بسيجي ها را آدم مي بيند كه سر روي خاك مي گذارند و صورت را به خاك مي گذارند و العفو، العفو كه مي كنند آدم تمام غم و غصه هايش از يادش ميره.

علي پرنده : خدايا چقدر به ما بندگان گنه كار لطف داري اين بدن و كليه[ي] موجودات از خودت هست جان ما در دست تو است ولي با اين حال با ما معامله مي كني و ما را به خودت مي رساني و هركس مي خواهد به خدا برسد نزديكترين راهش همين است كه بسيجي ها اين راه صد ساله را يك شبه مي پيمايند و به خدا جان مي دهند در عوض رضايت خدا و بهشت مي گيرد.

پديدار علي قلي : همين كه در ميان بسيجيان قرار مي گيرم دلم آرام و تسكين [مي يابد] مي روم به (2) با جنگ كفار و همچون مولايم علي ضربه بر دشمنان دين و قرآن وارد مي كنم و تا اين كه دشمن نتواند قد علم كند در مقابل اسلام.خدايا هم اكنون مي خواهم در مدرسه عشقت يعني بسيج مستضعفين ثبت نام نمايم و به سوي آرمان هاي مقدس تو روانه و دفاعي مقدس را [به] همراهي خيل ياران تو اين بسيجيان مظلوم و اين عاشقان به (3) لقاء الله پيوسته و اين عزيزان دل از دنيا بريده تا محود نابودي كفر جهاني ادامه دهم و تا پيروزي نهايي اسلام بر كفر جهاني از پاي نخواهم نشست و اي تمامي دنياي شرق و غرب كه سيل اعتراضات را به سوي اسلام روا داشته ايد بدانيد كه ملت ما شكست ناپذير است و سر تسليم در مقابل هيچ يك از شما فرود نخواهد آورد مخصوصاً تو اي صدام و آمريكايي بدان كه ملت ما هميشه مصمم است و وحدت خود را از دست نخواهد داد و تو ملت شريف ما را به همه چيز و همه سلاح امتحان نمودي اما اراده آهنين و پولادين آنها را ملاحظه كردي و هرچه بمب شيميايي بر سر رزمندگان ما بود فرو ريختي اثري نكرد بلكه ملت ما مصمم تر گرديد و در مجالس خود قوي تر و در نمازهاي جمعه خويش بيشتر شركت كردند چرا كه (يداله فوق ايدهم) دست خدا بالاي همه دست ها است و هيچ كس قادر نيست كه دست او از دست خدا بالاتر رود و انشاء الله روزي خواهد رسيد تو حاميان تو به دست همين بسيجيان خدايي آنقدر فشرده گردد كه ديگر نتواني از جاي خودت بلند شوي و در مقابل اسلام محمدي قد علم كني به اميد اينكه انروز هرچه زودتر و نزديكتر باشد.

علي محمد تقي پور: مرگ و كشته شدن عادت ما و شهادت افتخار ماست. خدايا، ما بسيجيان اگر اين لباس را به تن كرده ايم به عشق شهادت و جهاد به تن كرده ايم و دوست ندارم كه كاروان سرخ امام حسين (عليه السلام) بگذرد و ما از غافله عقب بمانيم.

غلام حسين برزآبادي فراهاني : خدايا اگر لطف خودت نبود من هيچ بودم خدا من اين همه گناه كردم كه با اين گناهانم از تو دور مي شدم ولي باز با مهربانيهايت مرا بردي در بسيج بردي در راه انقلاب بردي در جبهه شركتم دادي، در دعاها بردي در سپاه و خدا اگر اينچنين نمي كردي من يك بنده خيلي بد و بي خود بودم و الان براي رضاي تو شهيد نشده بودم.

خدايا شكرت كه اين همه بسيجي، پاسدارها هدايت كردي براي انقلاب و اينطور دارند زحمت مي كشند و در اين جبهه ها موقعي كه اين بچه هاي سپاه، بسيج مي فهمند شب عمليات نزديك است با چه خوشحالي و چه چهره شاداب نوراني با يكديگر صحبت مي كنند و شب عمليات كه مي رسد چطور همديگر را مي بوسند و از همديگر حلاليت مي طلبند و از همديگر مي خواهند كه يكديگر را شفاعت كنند و با چه گذشته به ‌آرزوي خود مي رسند گذشت از جان كنار گذاشتن نفس مي روند به راه حسين (عليه السلام) و به عشق حسين (عليه السلام).
و شما اي مردم جنگ را تنها روي بسيج به حساب نياورديد بلكه شما مردم هم با برادران بسيج سپاه به جبهه اعزام شويد و خودتان تا به حال مشاهده كرديد كه هر وقت نيرو براي جبهه خواستند چه كساني مي روند به جبهه سعي كنيد همه با هم و با وحدت كافي به اسلام و امام كمك كنيد از هر طريق كه ممكن است.
از طريق وارد شدن در بسيج و غيره و با شركت كردن در دعاهاي كميل، توسل و در دعاهاي ديگر براي طول عمر امام پيروزي نهايي رزمندگان اسلام و هرچه زودتر ظهور حضرت مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) دعا كنيد.

غلامرضا بهلولبندي : سلام بر تو اي روح خدا و سلام بر شما عزيزاني كه درس شهادت را در مدرسه[ي] عشق بسيج آموختند و طريقه عمل كردن آن را در دانشگاه كربلا آموختيد و بي پروا چون كبوترهاي آزادي از دشت هاي خون و آتش با فرياد الله اكبر به سوي معشوق پر كشيديد و در نوبهار سبز شهادت بر بال هاي ابر نشسته و از اين ديار به كبريا شتافتند.

غلامعلي ابراهيمي : اين را بدانيد همانطور كه قرآن وعده داده ما پيروزيم ما تا اين ملت غيور حزب الله در صحنه را داريم ما تا اين جوانان بسيجي و تا اين ارتش ساخته شده و غيور و تا اين برادران عزيز از جان گذشته سپاهي را داريم محال است شكست بخوريم.

بياييد و به خود آييد كمي فكر كنيد و بينديشيد و دست از اين راه شيطان برداريد پشتيبان انقلاب و روحانيت در خط امام باشيد اي ملت اي همه و همه همواره و جان بر كف بفرمان امام عزيز اين روح خدا و ياران باوفاي او باشيد زيرا آنها بودند و او بود كه با رهبري پيامبر گونه اش ما را از رفتن به سوي هلاكت و سقوط به اوج درجه انسانيت و شرافت رساند. هميشه خواسته شما اين باشد كه خدايا خدايا تا انقلاب مهدي خميني را نگهدار(آمين) و مواظب باشيد كه يك عده ناآگاه و يك عده گرگاني در پوست ميش هستند در بين شما رخنه نكنند و شما را نسبت به روحانيت در خط امام بدبين نكنند همچنان كه در گذشته شاهد آن بوديم كه چه تهمت هاي ناروايي به شهيد بزرگوار بهشتي مظلوم و ديگر يارانش زدند و ما موقعي به اين اشتباه پي برديم كه ديگر بهشتي ها در ميان ما نبودند.

بسيجي زير لب گويد خدايا نگهداري كن از پير جماران
خداوندا به صبر دردمندان به ايثار و جهاد رادمردان
درون جبهه ها رزمندگان را خداوندا خودت پيروز گردان

فرهاد پورعبدي : وقتي صبحگاهان اين برادران بسيجي و سپاهي صخره ها و تپه ها را يكي پس از ديگري درهم مي نوردند. و چون شيران غران بر بالاي كوه يورش مي برند، به ياد معبود خويش مي افتم، كه همه اينها از اوست، اي عزيزان، باور كنيد كه سعادت در قبول سختي ها و مشكلات است. يقين داشته باشيد، كه شكست و بدبختي و ذلت ما موقعي است كه در پي آسايش و راحتي دنيا و ماديات باشيم. اي جوانان، مبادا كه در رختخواب ذلت (4) بميريد، اي برادران اينقدر خود را در رفاه گم نكنيد، زيرا در اين حال دين و دنيا را با هم مي بازيد، پس بياييد، خود را براي آخرت آماده سازيم.

فرهاد جاويد سپاه اصطلخي : اگر خداوند قبول كند ما پاك شده ايم و ما را خواهد بخشيد، سعي كنيد بر هواي نفستان غلبه داشته باشيد و نگذاريد شما را احاطه كند، زيرا در اين صورت به جاي اين كه به راه خدا برويد و در راه شيطان گام برمي داريد. انسان بايد فكر كند و گاهي به اعمال خويش بيانديشد خصوصاً شما عزيزان كه ادامه دهندگان راه شهدا هستيد ببينيد چقدر عقب مانده ايم، سفره پر نعمت خداوندي گسترده و مي توانيم ثواب بسيار ببريم اما ما هنوز كوله بارمان را نبسته ايم. به جاي فريب هاي دنيايي از اين سفره الهي بهره برگيريد و به دنبال بيهودگي نرويد. حسرت دنيا را نخوريد و از غيبت، تهمت، دروغ، شهوتراني و شكم پرستي دوري جوييد.

مساجد بايد پر باشد و بسيجي داشته باشد البته بسيجي هاي مخلص نه مانند من... بسيجي هايي كه بتوانند جاي برادرانشان را كه در جبهه ها به سوي معشوق شتافته اند، پر كنند و با نداي امام بت شكن همراه با امت حزب الله به سوي ميدان نبرد با كفار بشتابند.

ابراهيم عابديني : حمد و سپاس كه بر ما منت نهادي و لياقت حضور در جبهه را به ما عنايت كردي و ما را در كنار عزيزاني قرار دادي كه در آينده اي انشاءالله نه چندان دور خطاب اين انصارالخميني آنها را از خيل مردم جدا كند آنهايي كه امام امت در حق آنها خطاب خاصه اولياء الله را به كار برده و در نزد عوام به لقب زيباي بسيجي خوانده مي گردند ايثارگراني كه با بذل تمام هستي خود اسلام را سربلند و كشور را بر بال ملايكه قرار دادند اينان كه با اعمالشان درس اخلاق به جهانيان مي دهند و ارزش حقيقي انسان را كه در اسلام نهفته است به نمايش مي گذارند پس بر حسب اداي تكليف كه بر دوش ما قرار داده شده و آن دفاع از اسلام كه در كشور اسلامي ايران خلاصه شده به جبهه رفته تا در زمان حساسي كه تمام شياطين از جن و انس با استمرار جنگ خواستار نابودي حكومتي هستند كه احتياجات و حقوق مادي و معنوي انسان را در زمين مي خواهد برقرار نمايد.

ابراهيم عبادي آذر: آري امام امت روح ما بسيجيان است ما چنان كه پيمان بسته ايم تا آخرين قطره خونمان و تا آخرين نفس از امام امت حمايت خواهيم كرد و من نيز اگر دشمن بدنم را قطعه قطعه كند باز هم فرياد مي زنم درود بر خميني و هميشه امام را دعا كنيد و از شما يك خواهش دارم كه در تشكيل اين پايگاه ها شركت كنيد چون دشمن بيشتر از تشكيل اين پايگاه هاي مقاومت خوف دارد و پايگاه ها هستند كه منافقان را سرنگون كرده اند و اما برادران بسيجي شما نيز كه راه خود را انتخاب كرده ايد شما نيز عاشقانه و حسين گونه با دشمنان خدا پيكار كنيد و همچو شير مردان بر دشمنان خدا بتازيد كه خداوند پشتيبان شماست آري پيروزي از آن ماست.

ابراهيم غفاري راشد : جبهه مكاني است بس مقدس و پاك؛ پاك تر از آب حيات و با پاكي خود كساني كه بر آن وارد مي شوند مطهر و پاك مي گرداند و نام بسيجي را بر او مي نهد نامي كه بسيجي را تازه به دنيا مي آورد و جبهه بسيجي را تا مرز شهادت راهنمايي كرده و او را از هر امتحان مي گذراند و سپس او را به عالم تازه تر و مقدس تري روانه مي سازد و با تولدي ديگر او را رهسپار عالم وجود مي كند عالمي كه ما همه آن را آرزو داريم از خدا مي خواهيم كه ما را تا آن مرز راهنمايي و دور از هر گناه و معصيت و دور از هر اعمالي كه انسان را مانع از رسيدن به مرز شهادت مي كند محفوظ بدارد آري تنها آرزو و تنها اميدي كه من در اين دنيا در نهايت زندگي و عموم از خداوند متعال و قادر دارم شهادت است...

ابوالفضل حيدري : اينجانب با چشمي باز و مشتي گره كرده و فكري آزاد و قلبي سرشار از عشق و محبت به حسين بن علي (عليه السلام) و به دستور رهبر كبير انقلاب براي دفاع از اسلام و مملكت رسول الله ايران و براي سركوب كردن حزب شيطان عراق به سرداري صدام لعين نوكر امريكايي، ابرجنايتكار از طريق بسيج مستضعفين سپاه پاسداران انقلاب اسلامي قم به جبهه جنگ يعني جهاد، دفاع از حق در مقابل باطل اعزام مي شوم. و اگر خداوند توفيق دهد كه به درجه شهادت برسم.

ابوالفضل سرلك : اگر امام را مي خواهيد بشناسيد بايد از بسيجي ها شروع كرد اگر اين بسيجي هاي شيردل را شناختيم اين را بدانيد كه شناخت امام از شناخت همين جان بر كفان اسلام مي باشد.

ابوالقاسم سيانكي : خدا يار و ياور شما باشد. خدايا، خدايا تا انقلاب مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) خميني را نگهدار. بسيجي ديده بيدار عشق است بسيجي پير ميدان دار عشق است به روي سينه و پشت بسيجي نوشته يا زيارت يا شهادت.

احمد حسين خاني : اگر مي خواهيم امام را بشناسيم بايد از بسيجي ها شروع كنيم اگر بسيجي ها را شناختيم به بزرگان مملكت هم خواهيم رسيد اگر بزرگان دين را شناختيم به حضرت امام خواهيم رسيد پس شناخت امام از شناخت جان بر كفان اسلام است و حال با همسنگران عزيزم معنويات جبهه را حفظ كنيد بدانيد پيروزي ها از معنويات است همانطوري كه حضرت علي (عليه السلام) وصيت مي كند «أُوصِيکُمْ بَتَقْوَي اللهِ وَ نَظم أمرَكُم پس تقوي انسان را در كارها پيش مي برد و از شما تقاضا دارم اين حديثي را كه مي گويد «قال علي (عليه السلام) : افه الجند مخالفه القاده» آفت يك لشگر مخالفت با فرماندهي است را به خاطر بسپاريد و از مخالفت و ريا و شرك و غيبت و تهمت خود را دور كنيد.

احمد دميرچيلو : اين بسيجيان شيردل واقعاً جان خود را در طبق اخلاص نهاده اند اين بچه ها كساني هستند كه تا نام عمليات به گوششان مي خورد چنان ولوله و شور و هيجاني در وجود مي افتد كه فقط خدا مي داند و هيچ كس نمي تواند اوصاف اين بسيجيان را بيان كند زبان قاصر و لكن در آخر از همه امت حزب الله مي خواهم كه فقط در خط رهبري باشند و از امر ولايت فقيه اطاعت كنند امام را تنها نگذاريد و به استكبار و استكبار صفات به ياري خدا ندهند.

احمد رضازاده : وصيتي هم درباره خودم دارم كه حتماً عمل كنيد، مرا در هيچ كجا بسيج صدا نزنيد زيرا بسيجي ها آيه هاي قرآن هستند و عكسم را در هيچ جا حتي در سر قبرم نزنيد.

احمد شجاعي واجناني : و سفارش ديگر اين كه اي عزيزان مبادا سنگرها را خالي و مسجد را ترك و بسيج را خالي كنيد كه دشمن در تعقيب شماست و همين سنگرها مي باشد كه ما را عاشق حسين كرده و بياد اسلام آورده.

احمد صادقي : وقتي كه امام عزيزمان فرمان بسيج بيست ميليوني را صادر نمودند، من هم همچون ديگران به حكم وظيفه به نداي امام عزيز لبيك گفته و براي اهداف جمهوري اسلامي، و به خاطر اسلام و به خاطر ناموس و آب و خاك ميهن اسلامي مان روانه جبهه حق عليه باطل شده تا خدمت كوچكي به اسلام و امام و ميهنم كنم.

احمد صالحي راد: جنازه مرا از در خانه تشييع كنيد و بعد به داخل بسيج سنگر حق ببرند تا آخرين بار سنگر را ديدار كنم و بعد جنازه ام را در بهشت زهرا پهلوي آن دو شهيد قرار دهيد.

احمد عالي سازان: خداوندا تو شاهدي كه اين عزيزانت با نام مقدس بسيج و با اتكال بر ذات اقدست پاي در جدال با كفر مي گذارند. خدايا تو شاهدي كه ما از جان و مالمان زندگي و دنيا پدر و مادرمان دوستان و نزديكانمان و تمامي كارهاي دنيوي مان گذشتيم و پاي در راه تو نهاديم آيا شايسته است كه نداي ما را بي پاسخ بگذاري؟ من از زبان تمامي شهدا مي گويم كه هر شهيدي با بصيرت كامل با چشمي باز و با دلي روشن پاي در اين راه مقدس نهاد. و نهايت آرزو و آمالش شهادت و محو جانان خويش شدن است.

احمدرضا خالصي : اكنون كه در ميان بندگان مخلص درگاهت اين عزيزان بسيج و غيوران ايثارگر هستم حتماً از سر لطف آنها هم نظري خواهي افكند. اي خدا به جبهه آمده ام به خاطر رضاي تو و ياري و كمك به اسلام و به حسن زمان باشد كه مورد قبول واقع شود و اين حركت ناقابل من پذيرفته شود و بعد از بخشش از گناهان و خطايا مرا هم در راه خودت به فوز عظيم شهادت نايل بگردان باشد كه سرخي خونم به كارنامه سياه اعمالم فايق آيد و خدمتي باشد در راه اسلام و قرآن كه در دوران عمرم جز معصيت گناه كاري براي اسلام انجام نداده ام.

احمدرضا رهنما : بار خدايا تو را سپاس مي گذارم كه دين مرا چنين ديني قرار دادي كه جز آزادگي در آن نباشد و پيامبرم را اين گونه پيامبري كه حتي در لحظه آخر عمرش هم به فكر پيروان خويش بود و امامان و راهنمايانم را اين گونه انسان هاي پاك و منزهي كه همگي براي اسلام به شهادت رسيدند و الگوي مادر و خواهرم را چنين زني يعني فاطمه زهرا (سلام الله عليه) را كه براي اسلام تمام مشكلات زندگي را متحمل شد، ترا سپاس مي گذارم كه مرا در چنين قرني به وجود آوردي كه در آن رهبري چون روح ا... و ارگاني چون بسيج كه اين گونه انسان هاي پاك و جان بر كفي را تحويل اين جامعه داد و پدر و مادرم را اين گونه اشخاص پاكي كه از شهادت فرزندشان افتخار مي كنند.

ارسلان رجب پور كتابي : براي من چه افتخاري بالاتر از اين كه امام و رهبر عزيزمان مي فرمايند اي كاش من هم يك بسيجي بودم او با آن كهولت سن و با آن همه مسووليتي كه به دوش دارد آرزو مي كند كاش بسيجي بود و در ميدان جنگ با دشمن مي جنگيد.

اسدالله ديواندري : خدايا: تو را شكر مي كنم كه حقير را آن قدر تسلط بر نفس عنايت فرمودي كه توانستم در جمع عزيزان رزمنده، اين بسيجيان خداجو قرار بگيرم و به امر ولايت فقيه در راه اسلام و احكامي كه در قرائت حكم فرمودي قدم بردارم و اي خداي بزرگ، تنها و تنها خواهش اين بنده گنه كارت اين است كه تا مرا نيامرزي از دنيا نبري و اي خداي قادر متعال، تو را به خون گلوي علي اصغر امام حسين (عليه السلام) و طفلان در اسارت آن حضرت قسم، كه مرگ مرا شهادت واقعي در راه خودت قرار بده.

اسدالله زارعي : آنان كه مي گويند پاسدار براي پول به جبهه مي رود، سخت در اشتباه هستند، چنان چه اگر پاسدار و بسيجي نبود كشور حتماً در دست اجنبي بود، انسان مي تواند لقمه اي نان از هر طريقي كه باشد پيدا كند، پس اي عزيزان براي حمايت از دين خدا و قرآن خدا و عترت رسول و دفاع از كشور و ميهن جان خود را به كف گرفته، راهي جبهه هاي نبرد گرديده پس اگر بنده هم به جبهه رفته و شهيد شدم، به خاطر خدا و براي اسلام است.

اسدالله سبز علي آبادي : عزيزان چه زيباست بسيجي بودن و با عشق حسيني در ره اسلام و همراه خميني با دشمنان اسلام نبرد كردن، حال كه اسلام بار ديگر پرتو روشنايي خود را بر اين جهان پراكنده كرده و نيز در اين زمان كه رهبريتي اسلامي و خالص همچون خميني كبير پا به عرصه هستي گذارده بر ماست كه او را ياري كنيم و او را يك آن تنها مگذاريم كه تنها گذاردن او تنها گذاردن حسين (عليه السلام) در كربلا است. اي ياران بسيجي، اي دوستان و اي آشنايان از من در گذريد و مرا حلال كنيد.

اصلان عادلي نسب : با درود به رهبر كبير انقلاب اسلامي و اميد مستضعفان جهان امام خميني و با سلام بر شهيدان گلگون كفن كربلا و شهداي به خون خفته انقلاب اسلام، پيش از هر چيز بايد حالات و چهره بشاش بسيجيان عاشق الله اين از بند گسسته هاي شوريده حال كه سر از پاي نمي شناسند و دل از همه چيز بريده جز خدا سزاوار است ستوده و تحسين و آفرين گفت چه نيكوست براي رضاي خدا خالص گشتن و بي ريا شدن. بياييد تا در راهي كه امام عزيزمان به ما نشان داده قدم برداريم و تا آخرين قطره خون از راه او كه راه اسلام و انبيا است دفاع كنيم.

پي‌نوشت‌ها:

1.در اصل وصيت نامه «ضالت» آمده است.
2. در اصل وصيت «با»آمده است.
3. در اصل وصيت «با»آمده است.
4. در اصل وصيت نامه «ذلفت» آمده است.

منبع مقاله :
آقاميرزايي، محمدعلي،(1388)، بسيج: گزيده ي موضوعي وصيت نامه شهدا (1)، تهران، سازمان بنياد شهيد و امور ايثارگران، نشر شاهد، اول 1388